نوشته های یک روزنامه نگار

به قلم «نکیسا خدیشی»

نوشته های یک روزنامه نگار

به قلم «نکیسا خدیشی»

ایستگاه مسواک

روز تعطیل است .مترو را به مقصد ایستگاه گلبرگ سوار می شوم. حوالی ساعت ۸ شب است .  سابقه روزهای تعطیل (مخصوصا اگر میان هفته باشد) اینگونه است که مترو خلوت می شود. صدای موزیک توی گوشم ارتباطم را با دنیای بیرون قطع کرده است . هیچ صدایی غیر از موزیک نمی شنوم. روی صندلی های آبی رنگ مترو جایی پیدا می کنم. روبرویم زن و مرد جوانی نشسته اند. به نظر میاد کمتر از چند ماه از ازدواجشان گذشته است .  مرد دکمه های کاپشن چرم قهوه ای را تا آنجا که می شد بسته است . موهای قهوه ای خود را به شیوه بازیکنان فوتبال بالا زده . موهای دو طرف سرش را حسابی کوتاه نگه داشته است . کیف قرمز رنگ نسبتا بزرگی را بین پاهایش کف مترو مواظبت می کند . دندانهای درشتی دارد و که به صورت استخوانی نسبتا پرش میاد. خودش را تا آنجا که می شد به زن جوانی که کاملا مشخص بود همسرش است چسپانده است. دختر جوان جلوی موهایش از زیر شال گل گلی بیرون ریخته است . چادر را دو دستی چسبیده و کیف سیاه رنگش را بفل کرده . کفش هایی با پاشنه شش سانتی متری و ابروهایی که انگار تازه از آرایشگاه در آمده است . انگشتر نشان عقد بر انگشتش خود نمایی می کرد . نگاهش را می دزدید از مسافرها و در گوشی با همسرش پچ پچ می کردند.

مرد: آقا..آقااااا

فروشنده: بله ؟ چیزی می خواستید بدم خدمتتون؟

مرد : مسواک ها کجایین؟

فروشنده: همه وارداتی و اصل . همینا رو بیرون مترو بخوای بگیری باید سه برابر اینجا پول بدی.

مرد در حالی که مسواک ها را یکی یکی وارسی می کند: اگه خراب بود چی؟

فروشنده: شما یک بار استفاده کن . مشتری میشی. قول میدم

مرد در حالی که نوک یکی از مسواک ها را می فشارد : قیمت چند؟

فروشنده: قابل نداره ۵ تومن

مرد: یکی بده ... نه ۲تا بده 

نگاهی به زن جوان می کند و در حالی که جفتی لبخند می زنند از میان پول های مچاله شده اش ۱۰ هزار تومن به فروشنده می دهد. مسواک ها را به سمت زن می گیرد . او هم آنها را در زیپ کنار کیف مشکی روی پایش جا میدهد.

.

صدای گوینده مترو: مسافرین محترم ایستگاه آخر لطفا قطار را ترک بفرمایید.

موزیک توی گوشم: خمیازه های کش دار....سیگار پشت سیگار..... شب گوشه ای به ناچار... سیگار پشت سیگار....این روح خسته هر شب.... جان کندنش غریزی ست... لعنت به این خود آزار .... سیگار پشت سیگار