نوشته های یک روزنامه نگار

به قلم «نکیسا خدیشی»

نوشته های یک روزنامه نگار

به قلم «نکیسا خدیشی»

شروعی با طعم دلهره


ساعت حدود ٣:٣٠ بود که به سفارش مدیر کاروان آقایی به مهرآباد رسیدم. بعد ازدریافت مدارک از جمله بلیط پرواز ١٥٦٤ هما متوجه شدم که ساعت پرواز ٧:٣٠ صبح درج شده. در کمتر از ٣٠ دقیقه همه تشریفات بازرسی به پایان رسید و در سالن انتظار حالا بایست منتظر سوار شدن به هواپیما می شدم. تجربه یا احتیاط شدید مسولان کاروان بود که باعث شد ٤ ساعت در مهرآباد به انتظار بگذرد. یک ساعتی را هم به شیوه معمول مسافران کم خواب روی یک ردیف از صندلی های فرودگاه چرتی پاره کردم. 
ساعت ٨ بود که ایرباس ایران ایر فرودگاه مهرآباد را ترک کرد. هنوز ٣٠ دقیقه از پرواز می گذشت که خلبان از نقص فنی در سیستم فشار هواپیما خبر داد. باید به مهرآباد بر میگشتیم. اما یک مشکل وجود داشت. با حجم بنزینی که هواپیما در خود جا داده بود خلبان نمی توانست هواپیما را سالم به زمین بنشاند. به همین خاطر بایست ساعاتی بیخودی پرواز می کردیم. نزدیک به ٢ ساعت و نیم بی جهت روی قم چرخیدیم . از جهت های مختلف. برای اینکه اعتراض مسافرین فروکش کند با صبحانه از ما پذیرایی شد. سرانجام بعد از ٣ ساعت پرواز چرخشی بر باند مهرآباد به زمین نشستیم.
سرمیهماندار با عذر خواهی از مسافرین خواست از جای خود بلند نشوند تا مهندسین زمینی فکری به حال ما کنند. صدای غرغر مسافران ایرانی شنیده می شود. جسته گریخته اعتراض می کردند. از متن اعتراض ها می شد فهمید پرواز اولی هم در بین مسافران داریم!! 
ساعت ١١ و نیم بود . بدون اینکه از صندلی های تنگ هواپیما جدا بشویم اعلام کردند مشکل بر طرف شده و باید به جده برویم . با همین هواپیما.. ترکیبی از ترس و تردید و دودلی در بین مسافران موج میزد که ایرباس هما از زمین کنده شد و مسافران به افتخار آقای خلبان گنجی کف زدند.