نوشته های یک روزنامه نگار

به قلم «نکیسا خدیشی»

نوشته های یک روزنامه نگار

به قلم «نکیسا خدیشی»

مکه و حج عمره مفرده

روحانی کاروان از اعمال احرام می گفت. از پوشش خاص لباس احرام گرفته تا اعمالی که بر عمره گذار حرام هستند. همه چیز تازگی داشت. بایست به یکی از محل های میقات حرکت میکردیم. برای احرام بستن و رفتن به سمت کعبه 5 مسجد مشخص شده بود. انتخاب هر یک از مساجد فلسفه ای دارد. غسل کردیم و حوله های احرام را پوشیدیم. قیافه ها دیدنی بود. بازار عکاسی گرم شده و همه آخرین عکس ها را در لابی هتل مدینه می اندازند. قبل نماز مغرب باید در شجره باشیم. کیف ها شب قبل توسط معاون کاروان راهی هتل مکه شده بودند. در مدت اقامت در مکه باید در هتل ابراج التیسیر مستقر می شدیم. اتاق ها هم از قبل انتخاب شده بودند. طبقه چهارم به کاروان ما تعلق داشت. 

مسجد شجره در 10 کیلومتری مدینه قرار دارد. محل میقات کسانی بود که از این ناحیه به سوی کعبه می روند.حضرت محمد در سال هشتم هجرت از این مسجد به همراه یارانش محرم شد و برای انجام عمره مفرده راهی مکه شد که با منع دشمنانش منجر به صلح حُدیبیه گردید.از آنجا که رسول خدا در زیر درخت شجره ثمره محرم شده است اسم این مسجد را «شجره» گذاشتند.

به کمک روحانی کاروان اعمال را انجام دادیم. 21 عمل در حالت احرام حرام بود. این مساله را سخت تر میکرد. اما شاید از این سخت تر 500 کیلومتر اتوبوس نوردی در شب بود. اتوبوس صندلی های مناسبی نداشت. ساعت از 12 گذشته بود که وارد مکه شدیم. در تاریکی شب فقط ساختمانهای بزرگ  ومخصوصا برج ساعت نزدیک به کعبه خودش را نشان می داد. هتل در فاصله 3-4 کیلومتری کعبه قرار داشت. با تصمیم روحانی کاروان حاج آقا مضفری قرار شد بعد نماز صبح برای انجام اعمال به کعبه برویم. فرصتی بود تا تخت های هتل جای صندلی های قراضه اتوبوس را بگیرند. 

روزهای آخر مدینه


روزهای آخر مدینه است. روزهایی با گرمای بالای ٣٢ درجه در اردیبهشت که پوشش سفید دشداشه بر تن عربها را توجیه پذیر میکند. باد گرمی که روز و شب نمی شناسد و پوست را نوازشی از جنس لوار دارد.

همه اینها باعث نمی شود که عرب هاس سنی روزی پنج بار برای نماز به مسجد نیایند و بعد هر نوبت نماز میت نخوانند. 

نماز های جماعت که با سنی ها می خوانی باید مواظب اتفاق های غیر معمول باشی. مثلا خواندن سوره ای که سجده سهوی دارد. ناگهان همه وسط سوره دوم نماز که به جای همان قل هو والله خوانده میشود به سجده می روند . و تو مات و مبهوت سجده می کنی. تا پایان نماز به داستان فکر می کنی تا اینکه یادت می اید ماجرا از چه قراره...

همه فروشگاهها در وقت نماز از فروش دست میکشند. حتی اگر از تشنگی هلاک شوی فروشنده ای پیدا نمی شود. البته در این احترام به نماز عربهای بازاری و تعطیلی کسب و کارشان ترس از شرطه های سعودی هم بی تاثیر نیست. 

خیابان های مدینه پر شده از زائر هایی که در لابلای ساختمان های ١٠ طبقه می لولند. ساعت اذان از هر خیابان شبیه سیل مردم به سمت مسجد پیامبر میروند. آنقدر این اتفاق تکرار می شود که می پنداری مستند تلویزیونی در حال ساخته شدن است. 

همهی ساختمان های بلند اینجا هتل هستند. در هر خیابان ختما هتلی پیدا می کنی که در اختیار ایرانی هاست. اما به جز حرم و هتل ها ایرانی ها مقصد دیگری هم دارند. بازار مدینه از کیسه زائران ایرانی روزگار می گذراند. اجناس چینی مطابق به سلیقه مسلمان ها ساخته شده و عرضه می شود. فروشگاهها و دست فروش هایی که همه چیز را با هم می فروشند. از ساعت و موبایل و دوربین و اسباب بازی گرفته تا پیرهن و پارچه و تسبیح و زیورالات و البته کلیپس!!!

فروشنده های سیه چرده که تبلیغ واکس محسوب می شوند با لب های درشت ور آمده و پاهای پینه زده در لباسی از دش داشه عربی کاملا به فارسی مسلط شده اند.

آنها فروشنده های خوبی نیستند اما بنداز های حرفه ای شده اند. اینجاهمه اجناس چینی ست . همه برند های معروف در شمایل بدل عرضه می شود. هیچ نظارتی بر قیمت ها نیست و نسبت به آگاهی خریدار انداخته می شود. وقتی که از فروشنده تقاضای دیدن کالایی را از نزدیک داشته باشی کار تمام است. عرب بعد از دیدن کالا طاقت شنیدن نه تو برای خرید را ندارد. از کوره در میرد!!! .... بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
 
ادامه مطلب ...

عربستــــــان و عجایب هزارگانه اش

مسابقه دزد و پلیس بین ارشادیون و شرطه های سعودی با مسلمانان شیعه در تمام ساعت های عبادت در جریان است. شیعیان که خلفای راشدین را بر حق نمی دانند از هر فرصتی برای توسل و زیارت ائمه استفاده می کنند. شرطه ها هم مداوم در حال تذکر و یا توسل به زور برای برهم زدن مناسک آنها هستند. تازه وقتی که خواندن زیارت شکل دسته جمعی باشد موضوع وخیم تر می شود. اینجا قوانینی دارد که باور کردنش سخت است. حتی برای یک ایرانی که در سروکار داشتن با قوانین عجیب عادت دارد.

شرطه ها یکی از زائران ایرانی را به علت اینکه در هنگام سجده لباسش بالا رفته و قسمتی از بدنش بیرون زده بود را در حالت سجده دستگیر کردند. تعجب می کند اما هنوز زود است تا شاخ در آوردن !!!جالبتر اینکه برای این اتفاق ساده هر بار یک حکمی صادر می شود . 

در دست داشتن همزمان قرآن و کفش توهین محسوب می شود .یا اینکه در مقابل آرامگاه حضرت محمد (ص) کفش هایت در دستت باشد و سهوا یا عمدا دستت را بالا ببری . گذاشتن قرآن بر روی فرش مسجد جرم است و آنها می توانند دستگیرت کنند.

ارتباط با اتباع کشور های دیگر از موارد حساسیت زا در عربستان است . در صورتی که با تبعه یک کشور دیگر هم صحبت بشوی و یا اینکه مشخصات ارتباطی رد و بدل کنی و متوجه بشوند با شما برخورد می شود.

انداختن آب دهان بر روی زمین در اماکن مقدس از دیگر مواردی ست که جرم تلقی می شود.

 زائران ایرانی نمی دانم از سر زیبایی ( که عمدتا زیبایی من در آنها نمی بینم) یا هر دلیل دیگری لباس عرب ها را اینجا خریده و به تن می کنند. به شکلی که هنوز ساعاتی از ورودمان به مدینه نگذشته بود که تعدادی از دوستان به لباس بلند بالای عربی که بیشتر سفید هستند مزین شدند. 

این لباس ها هم در برخی موارد دردسر آفرین بودند. تصور ایرانی ها از لباس عربی این است که زیر این لباس جامه دیگری نباید به تن کرد. که تصور درستی هم هست. عرب ها به دلیل حضور مداوم در هوای بسیار گرم منطقه این لباس را استفاده می کنند. اما ایراد آنجاست که لباس خود اعراب از کیفیت بالایی برخوردار هست . آنچه زوار ایرانی از دست فروش ها به قیمتی نزدیک به ۱۰ هزار تومن می خرند دست پرورده برادرای چینی بوده و کیفیت که هیچ ضخامت هم ندارد. باید خودتون حدس زده باشید که چه اتفاقی می افتد !!! دوستای ایرانی در حالی که لباس عربی به تن دارند در خیابان های مدینه جولان می دهند و از همه جا غافل که کل آبادی زیر لباس در صحن علنی قرار گرفته!! و چه موضوعی برای شرطه از این جذاب تر که یک ایرانی عورتین خود را در قامت لباس عربی به تصویر کشیده است. آنها مجرم بدن نما را دستگیر و به بهانه کشف حجاب به اداره پلیس میبرند..... بر روی ادامه مطلب کلیک کنید

 

ادامه مطلب ...